من انه شرلی دل نوشته هایم را به دست بادسپردم....
نظرات شما عزیزان:
راستش خودم هم نمیدانم چه شده. اما چند روز است مدام بهانه می گیرد دلم.
نمیدانم بهانه ی چه. اما می دانم سخت می خندم. می ترسم.
زود شکن شده ام. فقط کافی است یک انگشت به سمتم دراز شود ، بغض است که می ترکد و.. آخرش هم که معلوم است. بغض تبدیل می شود به یک آب باریکه شوری که گهگاهی لازم است از گوشه و کنار چشم هایت بیاید بیرون تا شاید این بغض را با خودش ببرد تا چند روز یا شاید چند ساعت.!
منتظرم زود تر آرامش بیاید..
Power By:
LoxBlog.Com |